فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Romper

ˈrɒmpər ˈrɒmpə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

پوشاک سرهمی، رامپر (نوعی لباس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The romper had buttons on the shoulder for easy dressing.

سرهمی دکمه‌هایی روی شانه داشت تا پوشیدن آن راحت باشد.

I bought a cute romper for my niece's birthday.

برای تولد خواهرزاده‌ام رامپر بامزه‌ای خریدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد romper

  1. noun a one-piece garment for children to wear at play; the lower part is shaped like bloomers
    Synonyms:
    romper-suit

ارجاع به لغت romper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «romper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/romper

لغات نزدیک romper

پیشنهاد بهبود معانی