پوشاک سرهمی، رامپر (نوعی لباس)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The romper had buttons on the shoulder for easy dressing.
سرهمی دکمههایی روی شانه داشت تا پوشیدن آن راحت باشد.
I bought a cute romper for my niece's birthday.
برای تولد خواهرزادهام رامپر بامزهای خریدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «romper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/romper