Sacrificial

ˌsækrɪˈfɪʃl ˌsækrɪˈfɪʃl
آخرین به‌روزرسانی:
  • adjective
    مستلزم فداکاری، فداکارانه، وابسته به قربانی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sacrificial

  1. adjective
    Synonyms: atoning, propitiatory, conciliatory, sacrificing, expiatory

ارجاع به لغت sacrificial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sacrificial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sacrificial

لغات نزدیک sacrificial

پیشنهاد بهبود معانی