فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Salting

ˈsɒltɪŋ ˈsɔːltɪŋ

گذشته‌ی ساده:

salted

شکل سوم:

salted

سوم‌شخص مفرد:

salts

شکل جمع:

saltings

معنی

noun

(انگلیس - به‌طور معمول جمع) زمینی که گهگاه از آب دریا پوشیده می‌شود، شورآبگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salting

  1. verb to scatter thickly
    Synonyms:
    spreading peppering strewing
  1. verb to flavor with salt
    Synonyms:
    seasoning

ارجاع به لغت salting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salting

لغات نزدیک salting

پیشنهاد بهبود معانی