آخرین به‌روزرسانی:

Sapphire

ˈsæfaɪr ˈsæfaɪə

شکل جمع:

sapphires

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

یاقوت کبود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The sapphire ring sparkled on her finger.

حلقه‌ی یاقوت کبود روی انگشتش برق زد.

The jeweler showcased a collection of sapphire earrings.

جواهرساز مجموعه‌ای از گوشواره‌های یاقوت کبود را به نمایش گذاشت.

adjective noun uncountable

رنگ آبی سیر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The woman's eyes shimmered with a sapphire sparkle.

چشمان آن زن با برقی به رنگ آبی سیر می‌درخشید.

She wore a stunning sapphire gown.

لباسی به رنگ آبی سیر خیره‌کننده‌ای پوشیده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sapphire

  1. adjective one of the primary colors
    Synonyms:
    deep blue greenish blue sapphirine
  1. noun a light shade of blue
    Synonyms:
    sky-blue azure cerulean lazuline

سوال‌های رایج sapphire

شکل جمع sapphire چی میشه؟

شکل جمع sapphire در زبان انگلیسی sapphires است.

ارجاع به لغت sapphire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sapphire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sapphire

لغات نزدیک sapphire

پیشنهاد بهبود معانی