فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Satiable

ˈseɪʃəbl̩ ˈseɪʃəbl̩

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اقناع‌شدنی، سیرشدنی، ارضاشدنی، قابل برآورده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Her desire for knowledge was satiable, allowing her to learn something new every day.

میل او به دانش اقناع‌شدنی بود و به او اجازه می‌داد هر روز چیز جدیدی بیاموزد.

The team’s need for recognition was satiable through consistent praise from their manager.

نیاز تیم به شناخت ازطریق تمجید مداوم از سوی مدیرشان ارضاشدنی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت satiable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «satiable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/satiable

لغات نزدیک satiable

پیشنهاد بهبود معانی