شکل جمع:
seahorsesجانورشناسی اسب دریایی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The seahorse gracefully swam through the coral reef.
اسب دریایی بهزیبایی از میان صخرههای مرجانی شنا کرد.
I saw a seahorse clinging to a strand of seaweed.
یک اسب دریایی دیدم که به رشتهای از جلبک دریایی چسبیده بود.
جانورشناسی گراز دریایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The seahorse gracefully swam through the ocean depths.
گراز دریایی بهزیبایی در اعماق اقیانوس شنا کرد.
A seahorse's diet consists mainly of small fish and crustaceans.
برنامهی غذایی گراز دریایی عمدتاً از ماهیهای کوچک و سختپوستان تشکیل شده است.
(افسانه روم) قنطورس، سِنتور (موجود افسانهای که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی بوده است)
Legend has it that the seahorse possesses magical powers.
افسانهها میگویند که قنطورس دارای قدرت جادویی است.
Legend has it that the seahorse possesses magical powers, capable of granting wishes.
افسانهها حاکی از آن است که سِنتور دارای قدرت جادویی است که میتواند آرزوها را برآورده کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seahorse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seahorse