امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sibilant

    ˈsɪbələnt ˈsɪbələnt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    صفیری، حرف صفیری، صدای هیس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sibilant

    1. adjective Of speech sounds produced by forcing air through a constricted passage (as `f', `s', `z', or `th' in both `thin' and `then')
      Synonyms:
      fricative continuant spirant strident
    1. noun A consonant characterized by a hissing sound (like s or sh)
      Synonyms:
      sibilant consonant
    1. Synonyms:
      hissing

    ارجاع به لغت sibilant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sibilant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sibilant

    لغات نزدیک sibilant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return