فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Singlet

ˈsɪŋɡlɪt ˈsɪŋɡlɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی پوشاک زیرپیراهنی، زیرپوش، رکابی

The wrestlers lined up wearing their team singlets.

کشتی‌گیران با پوشیدن رکابی‌های تیمی خود آماده شدند.

She wore a singlet and shorts to stay cool during her run.

او یک رکابی و شورت می‌پوشید تا هنگام دویدنش خنک بماند.

noun

فیزیک حالت برانگیخته (در اتم یا مولکول)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The singlet molecule is highly unstable.

حالت برانگیخته‌ی مولکول بسیار ناپایدار است.

The singlet's electronic configuration determines its chemical reactivity.

حالت برانگیخته‌ی وضعیت الکترونیکی، واکنش‌پذیری شیمیایی آن را تعیین می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد singlet

  1. noun a collarless men's undergarment for the upper part of the body
    Synonyms:
    undershirt vest

ارجاع به لغت singlet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «singlet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/singlet

لغات نزدیک singlet

پیشنهاد بهبود معانی