فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Snowmobile

ˈsnoʊməˌbiːl ˈsnəʊməbiːl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

برف‌رو، برف‌پیما، اسنوموبیل (اتومبیل مخصوص حرکت روی برف که معمولاً به جای چرخ زنجیر دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The snowmobiles were lined up and ready for the race to begin.

برف‌روها به صف شده بودند و برای شروع مسابقه آماده بودند.

The snowmobile glided across the frozen lake.

برف‌پیما از روی دریاچه‌ی یخ‌زده عبور کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت snowmobile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snowmobile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snowmobile

لغات نزدیک snowmobile

پیشنهاد بهبود معانی