برفرو، برفپیما، اسنوموبیل (اتومبیل مخصوص حرکت روی برف که معمولاً به جای چرخ زنجیر دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The snowmobiles were lined up and ready for the race to begin.
برفروها به صف شده بودند و برای شروع مسابقه آماده بودند.
The snowmobile glided across the frozen lake.
برفپیما از روی دریاچهی یخزده عبور کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snowmobile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snowmobile