امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snowflake

ˈsnoʊfleɪk ˈsnəʊfleɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    snowflakes

معنی

noun
برف دانه، برف ریزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snowflake

  1. noun White Arctic bunting
    Synonyms: snow-bunting, flake, snowbird, Plectrophenax nivalis

ارجاع به لغت snowflake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snowflake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snowflake

لغات نزدیک snowflake

پیشنهاد بهبود معانی