غذا و آشپزی عسلی، نیمپز (تخممرغ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
Soft-boiled eggs are a popular choice for adding protein to salads.
تخممرغ عسلی انتخابی محبوب برای افزودن پروتئین به سالاد است.
He prepared a delicious soft-boiled egg for breakfast.
تخممرغ نیمپز خوشمزهای را برای صبحانه آماده کرد.
احساساتی، حساس، احساسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a soft-boiled heart and couldn't help but cry at every sad movie.
او قلبی احساساتی داشت و چارهای نداشت جز اینکه با دیدن هر فیلم غمگینی گریه کند.
He was a soft-boiled man, always getting emotional over the smallest things.
او مردی حساس بود و همیشه در مورد کوچکترین چیزها احساساتی میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «soft-boiled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soft-boiled