امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Solid-state

ˈsɑːlədˈsteɪt ˈsɑːlədˈsteɪt ˌsɒlɪdˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فیزیک حالت جامد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The solid-state structure of diamonds gives them their unique hardness and brilliance.
- ساختار حالت جامد الماس‌ها به آن‌ها سختی و درخشندگی بی‌نظیری می‌بخشد.
- Researchers are studying the solid-state properties of a new material.
- محققان در حال بررسی خواص حالت جامد یک ماده‌ی جدید هستند.
adjective
ترانزیستوری (وسیله‌ی برقی)
- The solid-state amplifier provided a clearer sound quality compared to the old tube amplifier.
- تقویت‌کننده‌ی ترانزیستوری کیفیت صدای واضح‌تری را در مقایسه با تقویت‌کننده‌ی لامپی قدیمی ارائه می‌دهد.
- the solid-state refrigeration system
- سیستم تبرید ترانزیستوری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد solid-state

  1. noun The state in which a substance has no tendency to flow under moderate stress; resists forces (such as compression) that tend to deform it; and retains a definite size and shape
    Synonyms:
    solid solidness

ارجاع به لغت solid-state

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «solid-state» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solid-state

لغات نزدیک solid-state

پیشنهاد بهبود معانی