گذراندن یک هفته
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We're planning to spend a week in the mountains.
ما قصد داریم یک هفته را در کوهستان بگذرانیم.
She spent a week volunteering at the animal shelter.
او یک هفته را به صورت داوطلبانه در پناهگاه حیوانات گذراند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spend a week» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spend-a-week