با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Suboptimal

sʌbˈɑːptəml sʌbˈɑːptəml
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کمتر از حد مطلوب، غیربهینه، نامطلوب، نامناسب، نسبتاً بهینه
- His suboptimal decision-making caused delays in the project.
- تصمیم‌گیری نامناسب او باعث تاخیر در پروژه شد.
- Our current strategy is suboptimal and requires immediate revision.
- استراتژی فعلی ما کمتر از حد مطلوب است و نیاز به بازنگری فوری دارد.
adjective
کم‌کیفیت، درجه‌دو
- She decided against the suboptimal plan proposed by her colleagues.
- او تصمیم گرفت که با طرح کم‌کیفیت پیشنهادشده توسط همکارانش مخالفت کند.
- The product’s design was deemed suboptimal by the reviewers.
- طراحی محصول توسط بازبینان، درجه‌دو تلقی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت suboptimal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suboptimal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suboptimal

لغات نزدیک suboptimal

پیشنهاد بهبود معانی