فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Suboptimal

sʌbˈɑːptəml sʌbˈɑːptəml

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کمتر از حد مطلوب، غیربهینه، نامطلوب، نامناسب، نسبتاً بهینه

His suboptimal decision-making caused delays in the project.

تصمیم‌گیری نامناسب او باعث تاخیر در پروژه شد.

Our current strategy is suboptimal and requires immediate revision.

استراتژی فعلی ما کمتر از حد مطلوب است و نیاز به بازنگری فوری دارد.

adjective

کم‌کیفیت، درجه‌دو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She decided against the suboptimal plan proposed by her colleagues.

او تصمیم گرفت که با طرح کم‌کیفیت پیشنهادشده توسط همکارانش مخالفت کند.

The product’s design was deemed suboptimal by the reviewers.

طراحی محصول توسط بازبینان، درجه‌دو تلقی شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت suboptimal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suboptimal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suboptimal

لغات نزدیک suboptimal

پیشنهاد بهبود معانی