جمع کردن نیرو/انرژی ، انرژی/نیروی خود را جمع و جور کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to summon up the energy to finish this project.
باید نیروی خودم را جمع کنم تا این پروژه را تمام کنم.
After a long day, it was hard to summon up the energy to cook dinner.
بعد از یک روز طولانی، جمع کردن انرژی برای پختن شام سخت بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «summon up the energy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/summon-up-the-energy