synchronize و synchronization
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sound track is not in sync with the actor's lips.
نوار صدا با لبهای بازیگر همزمان نیست. (جور نیست)
Production is out of sync with consumption.
تولید با مصرف هماهنگی ندارد.
1- همزمان(با) 2- همساز، متوافق، هماهنگ(با)، جور
1- ناهمزمان(با) 2- ناهمساز، نامتوافق، ناهماهنگ، ناجور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sync or synch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sync or synch