با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tarantula

təˈræntʃələ təˈræntjələ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tarantulas

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع tarantulae به‌ جای tarantulas استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی تارانتولا (نام عمومی خانواده‌ای از عنکبوت‌های میگالومورف)
    • - The tarantula scurried across the forest floor.
    • - تارانتولا در کف جنگل می‌چرخید.
    • - Tarantulas are known for their venomous fangs.
    • - تارانتولاها به نیش‌های سمی‌ای که دارند، معروف هستند.
  • noun countable
    جانورشناسی عنکبوت گرگی اروپایی
    • - I have always been fascinated by the unique appearance of a tarantula.
    • - من همیشه مجذوب ظاهر منحصر‌به‌فرد عنکبوت گرگی اروپایی بوده‌ام.
    • - I couldn't believe my eyes when I saw a massive tarantula crawling up the wall.
    • - وقتی عنکبوت گرگی اروپایی عظیم را دیدم که از دیوار بالا می‌رفت، نمی‌توانستم چشمانم را باور کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tarantula

  1. noun Large southern European spider once thought to be the cause of tarantism (uncontrollable bodily movement)
    Synonyms: European wolf spider, Lycosa tarentula

ارجاع به لغت tarantula

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tarantula» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tarantula

لغات نزدیک tarantula

پیشنهاد بهبود معانی