فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tarantula

təˈræntʃələ təˈræntjələ

شکل جمع:

tarantulas

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع tarantulae به‌ جای tarantulas استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

حشره‌شناسی تارانتولا، رتیل (نام عمومی خانواده‌ای از عنکبوت‌های میگالومورف)

The tarantula scurried across the forest floor.

تارانتولا در کف جنگل می‌چرخید.

Tarantulas are known for their venomous fangs.

تارانتولاها به نیش‌های سمی‌ای که دارند، معروف هستند.

noun countable

حشره‌شناسی عنکبوت گرگی اروپایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I have always been fascinated by the unique appearance of a tarantula.

من همیشه مجذوب ظاهر منحصر‌به‌فرد عنکبوت گرگی اروپایی بوده‌ام.

I couldn't believe my eyes when I saw a massive tarantula crawling up the wall.

وقتی عنکبوت گرگی اروپایی عظیم را دیدم که از دیوار بالا می‌رفت، نمی‌توانستم چشمانم را باور کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tarantula

  1. noun Large southern European spider once thought to be the cause of tarantism (uncontrollable bodily movement)
    Synonyms:
    Lycosa tarentula European wolf spider

ارجاع به لغت tarantula

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tarantula» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tarantula

لغات نزدیک tarantula

پیشنهاد بهبود معانی