شکل جمع:
tartansتارتان، پارچهی پیچازی (نوعی پارچهی پشمی شطرنجی اسکاتلندی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He sported a stylish tartan blazer at the formal event.
او در این مراسم رسمی از یک کت تارتان شیک استفاده کرد.
She wore a tartan scarf around her neck to keep warm in the chilly weather.
او یک روسری تارتان دور گردنش انداخته بود تا در هوای سرد گرم بماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tartan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tartan