(شخص یا شی) نابودگر، پایاندهنده، بهپایانرساننده، فسخکننده، پایانگر
In the movie, the robot serves as the ultimate terminator of all threats.
در فیلم، ربات بهعنوان پایاندهندهی نهایی تمام تهدیدها عمل میکند.
As a terminator of inefficiencies, she implemented crucial changes to the system.
او بهعنوان بهپایانرسانندهی ناکارآمدیها، تغییرات اساسی را در سیستم اجرا کرد.
فیزیک نجوم سایهمرز (خطی که روشنی روز را از تاریکی شب جدا میکند.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the terminator shifted, new craters became visible under the sunlight.
با جابهجایی سایهمرز، چالههای جدید زیر نور خورشید قابل مشاهده شدند.
Astronomers carefully observed the terminator to study lunar features in detail.
اخترشناسان برای مطالعهی دقیق ویژگیهای ماه، سایهمرز را با دقت مشاهده کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «terminator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/terminator