سخت فکر کردن، عمیقا فکر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Think hard before you make a decision.
قبل از اینکه تصمیم بگیری، سخت فکر کن.
I had to think hard to remember his name.
مجبور شدم سخت فکر کنم تا اسمش را به خاطر بیاورم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «think hard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/think-hard