کنترل کامل، کنترل شدید (با هدف خفه کردن یا سرکوب کردن رقیب یا مخالف)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company has a throttlehold on the market, with no competitors able to gain a significant share.
این شرکت بر بازار کنترل کامل دارد و هیچ رقیبی قادر به کسب سهم قابل توجهی نیست.
The fear of failure had a throttlehold on her ambitions, preventing her from pursuing her dreams.
ترس از شکست بر جاهطلبیهای او کنترل شدید داشت و او را از دنبال کردن رؤیاهایش باز میداشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «throttlehold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throttlehold