با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Throttlehold

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    کنترل کامل، کنترل شدید (با هدف خفه کردن یا سرکوب کردن رقیب یا مخالف)
    • - The company has a throttlehold on the market, with no competitors able to gain a significant share.
    • - این شرکت بر بازار کنترل کامل دارد و هیچ رقیبی قادر به کسب سهم قابل توجهی نیست.
    • - The fear of failure had a throttlehold on her ambitions, preventing her from pursuing her dreams.
    • - ترس از شکست بر جاه‌طلبی‌های او کنترل شدید داشت و او را از دنبال کردن رؤیاهایش باز می‌داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت throttlehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throttlehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/throttlehold

لغات نزدیک throttlehold

پیشنهاد بهبود معانی