آخرین به‌روزرسانی:

Throttlehold

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

کنترل کامل، کنترل شدید (با هدف خفه کردن یا سرکوب کردن رقیب یا مخالف)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The company has a throttlehold on the market, with no competitors able to gain a significant share.

این شرکت بر بازار کنترل کامل دارد و هیچ رقیبی قادر به کسب سهم قابل توجهی نیست.

The fear of failure had a throttlehold on her ambitions, preventing her from pursuing her dreams.

ترس از شکست بر جاه‌طلبی‌های او کنترل شدید داشت و او را از دنبال کردن رؤیاهایش باز می‌داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت throttlehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throttlehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throttlehold

لغات نزدیک throttlehold

پیشنهاد بهبود معانی