امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tidy-up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular
انگلیسی بریتانیایی مرتب‌سازی، نظافت، تمیزکاری، سازمان‌دهی، پاک‌سازی، سازمان‌بخشی، ترتیب‌دهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The children were rewarded for their tidy-up of the playroom.
- بچه‌ها به‌خاطر مرتب‌سازی اتاق بازی پاداش گرفتند.
- The tidy-up after the party took longer than expected.
- تمیزکاری بعد مهمانی بیشتر از چیزی که انتظار می‌رفت، طول کشید.
- A regular tidy-up helps keep the home organized.
- نظافت مداوم به مرتب نگه داشتن خانه کمک می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tidy-up

  1. noun the act of cleaning or organizing a space or situation to make it more orderly and presentable

ارجاع به لغت tidy-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tidy-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tidy-up

لغات نزدیک tidy-up

پیشنهاد بهبود معانی