شناسایی و عیبزدایی کردن (شناسایی مشکل و عیبزدایی آن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The IT specialist was able to troubleshoot the network issue within minutes.
متخصص فناوری اطلاعات توانست در عرض چند دقیقه مشکل شبکه را شناسایی و آن را برطرف کند.
The plumber was able to troubleshoot the leaky pipe and repair it quickly.
لولهکش توانست لولهی نشتیدار را عیبیابی کرده و آن را بهسرعت تعمیر کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «troubleshoot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/troubleshoot