فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Trumpeter

ˈtrʌmpət̬ər ˈtrʌmpɪtə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موسیقی نوازنده‌ی ترومپت، ترومپت‌زن، شیپورزن، شیپورچی، کرنازن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The trumpeter played a beautiful melody at the concert.

نوازنده‌ی ترومپت در این کنسرت ملودی زیبایی نواخت.

The jazz band featured a talented trumpeter as their soloist.

گروه جاز یک ترومپت‌زن بااستعداد را به‌عنوان تک‌نواز خود معرفی کرد.

noun countable

طرفدار، حامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The trumpeter delivered a passionate speech in support of the candidate.

این طرف‌دار سخنرانی پرشوری را در حمایت از نامزد بیان کرد.

As a trumpeter for animal rights, she never hesitated to speak out.

او به‌عنوان یک حامی حقوق حیوانات، هرگز صحبت کردن را دریغ نکرد.

noun countable

جانورشناسی مرغ جارچی، شیپورزن‌ها (یک سرده از پرندگان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The plumage of the trumpeter caught the sunlight.

نور خورشید به پرهای مرغ جارچی تابید.

A flock of trumpeters flew overhead, their calls echoing through the forest.

دسته‌ای از شیپور‌زن‌ها در بالای سرشان پرواز می‌کردند و صداهایشان در جنگل طنین‌انداز می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trumpeter

  1. noun a musician who plays the trumpet or cornet
    Synonyms:
    cornetist
  1. noun (formal) a person who announces important news
    Synonyms:
    herald
  1. noun Large pure white wild swan of western North America having a sonorous cry
    Synonyms:
    trumpeter-swan cygnus-buccinator

ارجاع به لغت trumpeter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trumpeter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trumpeter

لغات نزدیک trumpeter

پیشنهاد بهبود معانی