آخرین به‌روزرسانی:

Turntable

ˈtɜrːnˌteɪbl ˈtɜːnˌteɪbl

شکل جمع:

turntables

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

صفحه‌ی گرامافون، صفحه‌ی چرخان

The turntable's speed was adjusted for the correct playback.

سرعت صفحه‌ی گرامافون برای پخش صحیح تنظیم شد.

Dust on the turntable can affect the sound quality.

گردوغبار روی صفحه‌ی چرخان می‌تواند کیفیت صدا را تحت‌تأثیر قرار دهد.

noun countable

صفحه‌ی گردان قطار، سکوی گردان، سینی گردان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The steam engine was turned on the turntable.

موتور بخار روی صفحه‌ی گردان چرخانده شد.

The old turntable was still in use at the historic station.

سینی گردان قطار قدیمی هنوز در ایستگاه تاریخی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turntable

  1. noun a revolving tray placed on a dining table
    Synonyms:
    lazy-susan

ارجاع به لغت turntable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turntable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turntable

لغات نزدیک turntable

پیشنهاد بهبود معانی