Turntable

ˈtɜrːnˌteɪbl ˈtɜːnˌteɪbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    turntables

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
صفحه‌ی گرامافون، صفحه‌ی چرخان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The turntable's speed was adjusted for the correct playback.
- سرعت صفحه‌ی گرامافون برای پخش صحیح تنظیم شد.
- Dust on the turntable can affect the sound quality.
- گردوغبار روی صفحه‌ی چرخان می‌تواند کیفیت صدا را تحت‌تأثیر قرار دهد.
noun countable
صفحه‌ی گردان قطار، سکوی گردان، سینی گردان
- The steam engine was turned on the turntable.
- موتور بخار روی صفحه‌ی گردان چرخانده شد.
- The old turntable was still in use at the historic station.
- سینی گردان قطار قدیمی هنوز در ایستگاه تاریخی مورد استفاده قرار می‌گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turntable

  1. noun a revolving tray placed on a dining table
    Synonyms:
    lazy-susan

ارجاع به لغت turntable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turntable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turntable

لغات نزدیک turntable

پیشنهاد بهبود معانی