دوسویه، دوطرفه، دوجانبه، دارای دو جنبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two-sided mirror allowed the detective to observe the suspect without being noticed.
آیینهی دوطرفه به کارآگاه امکان میداد تا مظنون را بدون جلب توجه مشاهده کند.
The two-sided agreement between the two countries ensured fair trade and mutual benefits.
توافق دوجانبهی بین دو کشور تجارت منصفانه و منافع متقابل را تضمین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «two-sided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/two-sided