Undercharge

ˌʌndərˈtʃɑːrdʒ ˌʌndərˈtʃɑːrdʒ ˌʌndəˈtʃɑːdʒ ˌʌndəˈtʃɑːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive verb - intransitive
کم (پای کسی) حساب کردن، کم (از کسی) گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive verb - intransitive
(جنگ‌افزار) کم باروت گذاشتن، کم‌خرج گذاشتن
verb - transitive verb - intransitive
(باطری) کم شارژ کردن، کاملا پرنکردن
verb - transitive verb - intransitive
ارزان فروشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undercharge

  1. verb Charge (someone) too little money
    Synonyms: charge too little, sell for too little, cut prices, sacrifice
    Antonyms: overcharge

ارجاع به لغت undercharge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undercharge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undercharge

لغات نزدیک undercharge

پیشنهاد بهبود معانی