آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Unman

ˌʌnˈmæn ˌʌnˈmæn

معنی unman | جمله با unman

adverb

فاقد مردانگی کردن، از مردی انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The sound of explosions unmanned the new soldiers.

صدای انفجار سربازان تازه‌کار را زهره‌ترک کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unman

لغات نزدیک unman

پیشنهاد بهبود معانی