غیرقابلاصلاح، اصلاحنشدنی، اصلاحناپذیر، بهبودنیافتنی، غیرقابلجبران، جبراننشدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She made an unredeemable mistake.
او اشتباهی غیرقابلجبران مرتکب شد.
The student's unredeemable behavior in class led to his expulsion.
رفتار اصلاحناپذیر دانشآموز در کلاس باعث اخراجش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unredeemable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unredeemable