امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Veal

viːl viːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
گوشت گوساله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He prefers veal to beef.
- او گوشت گوساله را به گوشت گاو ترجیح می‌دهد.
- In this country, veal is often served with seasonal vegetables.
- در این کشور، گوشت گوساله معمولاً با سبزیجات فصلی سرو می‌شود.
noun
جانورشناسی گوساله link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
- They took the calf to the vet for a check-up.
- آن‌ها گوساله را برای معاینه نزد دام‌پزشک بردند.
- A veal can stand up and walk shortly after being born.
- گوساله می‌تواند بلافاصله پس‌از تولد بایستد و راه برود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veal

  1. noun meat from a calf
    Synonyms:
    calf bob veal veau deaconned veal

ارجاع به لغت veal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veal

لغات نزدیک veal

پیشنهاد بهبود معانی