شکل جمع:
voyeursچشمچران، هرزهچشم، نظرباره (کسی که از تماشای مخفیانهی دیگران در موقعیتهای جنسی لذت جنسی میبرد یا به طور کلی کسی که زندگی خصوصی دیگران را تماشا میکند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My ex-husband was a voyeur.
شوهر سابقم چشمچران بود.
The voyeur observed the intimate moments of the couple.
هرزهچشم لحظات خصوصی زن و شوهر را تماشا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «voyeur» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voyeur