آخرین به‌روزرسانی:

Water-ski

ˈwɒtərˈskiː ˈwɔːtəskiː

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): water ski

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

ورزش آب‌اسکی کردن، اسکی روی آب کردن

I water-skied across the lake.

روی دریاچه آب‌اسکی کردم.

She water-skied for the first time and found it to be an exhilarating experience.

او برای اولین بار اسکی روی آب کرد و آن را تجربه‌ای هیجان‌انگیز دانست.

noun countable

ورزش چوب اسکی روی آب، چوب آب‌اسکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I need to buy a new water ski because mine is old.

باید چوب اسکی روی آب جدیدی را بخرم زیرا مال من قدیمی است.

We rented a speedboat and water skis.

یک قایق تندرو و چند چوب آب‌اسکی را کرایه کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت water-ski

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «water-ski» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/water-ski

لغات نزدیک water-ski

پیشنهاد بهبود معانی