امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Windage

ˈwɪndɪdʒ ˈwɪndɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun
(نظامی) در جهت نظیم تیر برای پیشگیری اثر باد، مزاحمت هوا، بادخور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد windage

  1. noun Exposure to the wind (as the exposed part of a vessel's hull which is responsible for wind resistance)
    Synonyms:
    wind exposure
  1. noun The deflection of a projectile resulting from the effects of wind
    Synonyms:
    wind deflection

Collocations

  • wind bell

    زنگوله‌ی بادی، باد زنگ (رجوع شود به: wind chimes)

ارجاع به لغت windage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «windage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/windage

لغات نزدیک windage

پیشنهاد بهبود معانی