شکل جمع:
wiperswiper شکل عامیانهی لغتهای windshield wiper و windscreen wiper است.
برفپاککن
He adjusted the wiper speed during the storm.
هنگام طوفان، او سرعت برفپاککن را تنظیم کرد.
A faulty wiper can obstruct your view while driving.
برفپاککن معیوب میتواند دید شما را درحین رانندگی مسدود کند.
نظافتچی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wiper quickly cleaned the muddy windows.
نظافتچی شیشههای گلآلود را بهسرعت تمیز کرد.
The wiper worked hard to keep the restaurant spotless.
نظافتچی سخت تلاش میکرد تا رستوران را تمیز نگه دارد.
دستمال نظافت، اسفنج نظافت، حولهی نظافت
After painting, she grabbed a wiper to wipe away the excess paint.
پساز نقاشی، او حولهی نظافت را برداشت تا رنگ اضافی را پاک کند.
He used a soft wiper to polish the dusty glass surface.
او برای جلا دادن سطح شیشهای پرگردوخاک از دستمال نظافت استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wiper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wiper