آخرین به‌روزرسانی:

Workableness

ˈwɜrkəblnəs ˈwɜːkəblnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

امکان اجرا، عملی بودن، کارآمدی، کارایی، کارپذیری، انجام‌پذیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The engineers focused on the workableness of their designs during the testing phase.

مهندسان در مرحله‌ی آزمایش بر عملی بودن طرح‌های خود تمرکز کردند.

She questioned the workableness of the new software in a real-world environment.

او کارایی نرم‌افزار جدید را در یک محیط واقعی زیر سوال برد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت workableness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workableness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workableness

لغات نزدیک workableness

پیشنهاد بهبود معانی