Wrist Bone

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wrist bones

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: wristbone

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable
کالبدشناسی استخوان مچ دست link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She felt a sharp pain in her wrist bone after the fall.
- پس‌از سقوط، در استخوان مچ دستش درد شدیدی احساس کرد.
- The doctor examined the patient's wrist bone for any fractures.
- پزشک استخوان مچ دست بیمار را برای هرگونه شکستگی معاینه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrist bone

  1. noun any of the eight small bones that make up the carpus, or wrist
    Synonyms:
    carpal bone

ارجاع به لغت wrist bone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrist bone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrist-bone

لغات نزدیک wrist bone

پیشنهاد بهبود معانی