با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wrinkly

ˈrɪŋkli ˈrɪŋkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی (فرد) پیر، سالمند، سال‌خورده
- The wrinkly sat on the park bench feeding the pigeons.
- فرد سالمند روی نیمکت پارک نشسته بود و به کبوترها غذا می‌داد.
- The wrinkly smiled warmly at the young children playing in the yard.
- فرد پیر به‌گرمی به بچه‌های کوچکی که در حیاط بازی می‌کردند، لبخند زد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wrinkly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrinkly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrinkly

لغات نزدیک wrinkly

پیشنهاد بهبود معانی