فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wrinkly

ˈrɪŋkli ˈrɪŋkli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی (فرد) پیر، سالمند، سال‌خورده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The wrinkly sat on the park bench feeding the pigeons.

فرد سالمند روی نیمکت پارک نشسته بود و به کبوترها غذا می‌داد.

The wrinkly smiled warmly at the young children playing in the yard.

فرد پیر به‌گرمی به بچه‌های کوچکی که در حیاط بازی می‌کردند، لبخند زد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wrinkly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrinkly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrinkly

لغات نزدیک wrinkly

پیشنهاد بهبود معانی