انگلیسی بریتانیایی (فرد) پیر، سالمند، سالخورده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wrinkly sat on the park bench feeding the pigeons.
فرد سالمند روی نیمکت پارک نشسته بود و به کبوترها غذا میداد.
The wrinkly smiled warmly at the young children playing in the yard.
فرد پیر بهگرمی به بچههای کوچکی که در حیاط بازی میکردند، لبخند زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wrinkly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrinkly