پزشکی smallpox, variola, pox
smallpox
variola
pox
مرحلهی بثوری آبله
the eruptive stage of smallpox
واکسینه کردن دربرابر آبله
inoculation against smallpox
جای آبله
smallpox scar
ادبی pustule, rash, blister, pimple
pustule
rash
blister
pimple
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آبلهای کوچک روی بازوی بیمارش
a small pustule on his patient's arm
آبلهی قرمز صورتش را لمس کرد.
She touched the red pustule on her face.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبله