آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

    ابزار به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / abzaar /

    instrument, tool, device, equipment, gadget, apparatus, engine, implement, paraphernalia, utensil, gear, organ

    instrument

    tool

    device

    equipment

    gadget

    apparatus

    engine

    implement

    paraphernalia

    utensil

    gear

    organ

    وسیله، افزار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    فست‌دیکشنری ابزاری ضروری برای کسانی است که می‌خواهند دایره‌ی واژگان خود را بهبود دهند.

    The Fast Dictionary is a must-have tool for anyone who wants to improve their vocabulary.

    این ابزار کوچک‌ترین تغییر درجه‌ی حرارت را کشف و ثبت می‌کند.

    This instrument detects and registers the slightest change in temperature.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    ابزار جنگ

    engines of warfare

    به زحمت می‌شد از میان ابزار ریخته و پاشیده در گاراژ رد شد.

    It was hard to pass through the clutter of tools in the garage.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ابزار

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آلت اثاث ادات ادوات اسباب افزار دستگاه سامان ماشین مایه وسایل وسیله

    سوال‌های رایج ابزار

    ابزار به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ابزار» در انگلیسی tool ترجمه می‌شود.

    ابزار به هر شیء یا وسیله‌ای اطلاق می‌شود که برای انجام یک کار خاص یا تسهیل در انجام فعالیت‌ها طراحی شده است. این واژه معمولاً برای اشیاء فیزیکی به کار می‌رود که توسط انسان‌ها برای ایجاد تغییرات در محیط یا ساخت و تعمیر اشیاء دیگر استفاده می‌شوند. ابزارها می‌توانند به صورت دستی (مانند چکش، پیچ‌گوشتی، اره) یا ماشینی (مانند دریل، دستگاه جوش) باشند.

    در معنای گسترده‌تر، «ابزار» به هر چیزی اطلاق می‌شود که برای رسیدن به هدف یا انجام کار خاصی به کار می‌رود. برای مثال، در دنیای فناوری، برنامه‌های نرم‌افزاری و اپلیکیشن‌ها به‌عنوان ابزارهای دیجیتال برای انجام کارهایی مثل پردازش داده‌ها، ارتباطات، و طراحی استفاده می‌شوند. در این حالت، ابزار نه تنها اشیاء فیزیکی بلکه منابع دیجیتال و فکری را نیز شامل می‌شود.

    ابزارها از زمان‌های دور به زندگی بشر وارد شده‌اند و انسان‌ها با استفاده از آن‌ها توانسته‌اند به بسیاری از دستاوردهای علمی، هنری، صنعتی و پزشکی دست یابند. ابزارهای اولیه انسان شامل سنگ‌های تیز برای شکار و ابزارهای ابتدایی برای ساخت پناهگاه‌ها بود. اما با پیشرفت تمدن بشری، ابزارها پیچیده‌تر شده و به نقش حیاتی در زمینه‌های مختلف زندگی تبدیل شده‌اند.

    در دنیای مدرن، ابزارها در همه زمینه‌ها از خانه‌داری و کشاورزی گرفته تا صنعت و علم کاربرد دارند. استفاده از ابزار به‌طور خاص در حرفه‌ها و صنایع مختلف اهمیت زیادی دارد. برای مثال، در پزشکی، ابزارهایی مانند چاقوهای جراحی و دستگاه‌های تصویربرداری پزشکی در فرآیندهای درمانی و تشخیصی به کار می‌روند. در صنعت، ابزارهای پیچیده مانند دستگاه‌های CNC یا روبات‌های صنعتی برای تولید محصولات استفاده می‌شوند.

    ارجاع به لغت ابزار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ابزار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ابزار

    لغات نزدیک ابزار

    • - ابریشمی موجدار
    • - ابریق
    • - ابزار
    • - ابزار آرایی
    • - ابزار آشپزخانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.