به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

اتمام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • خاتمه، پایان
  • فونتیک فارسی

    etmaam
  • اسم
    end, ending, finishing, expiry, expiration, completion, finis, termination, accomplishment, break up, exhaustion
    • - اتمام این کتاب چندین ماه دیگر کار دارد.

    • - finishing this book will require several more months of work
    • - به اتمام رساندن

    • - to end, to finish, to bring to an end, to complete, to bring to completion, to terminate, to bring to a close
    • - بالأخره ساختمان آن پل را به اتمام رساندند.

    • - they finally finished the construction of that bridge
    • - به اتمام رسیدن

    • - to end, to finish, to come to an end, to be finished or completed, to come to a close
    • - بالأخره مشاجره‌ی آن‌ها به‌طور دوستانه به اتمام رسید.

    • - finally, their dispute ended in a friendly way
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اتمام

ارجاع به لغت اتمام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتمام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اتمام

لغات نزدیک اتمام

پیشنهاد بهبود معانی