فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

اتمام به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خاتمه، پایان

فونتیک فارسی

etmaam
اسم

end, ending, finishing, expiry, expiration, completion, finis, termination, accomplishment, break up, exhaustion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

اتمام این کتاب چندین ماه دیگر کار دارد.

finishing this book will require several more months of work

به اتمام رساندن

to end, to finish, to bring to an end, to complete, to bring to completion, to terminate, to bring to a close

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بالأخره ساختمان آن پل را به اتمام رساندند.

they finally finished the construction of that bridge

به اتمام رسیدن

to end, to finish, to come to an end, to be finished or completed, to come to a close

بالأخره مشاجره‌ی آن‌ها به‌طور دوستانه به اتمام رسید.

finally, their dispute ended in a friendly way

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اتمام

  1. مترادف:
    تتمیم تکمیل
    متضاد:
    آغاز
  1. مترادف:
    اختتام پایان ختم

ارجاع به لغت اتمام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتمام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اتمام

لغات نزدیک اتمام

پیشنهاد بهبود معانی