به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

اتهام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • تهمت، افترا
  • فونتیک فارسی

    ettehaam
  • اسم
    accusation, charge, impeachment, allegation, smear, plaint, gravamen, information, indictment
    • - به اتهام تبانی در ارتکاب قتل بازداشت شد.

    • - She was arrested on a charge of conspiracy to commit murder.
    • - دروغ بودن این اتهام آشکار است.

    • - The falsehood of this accusation is obvious.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اتهام

ارجاع به لغت اتهام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اتهام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اتهام

پیشنهاد بهبود معانی