آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴

    ارتفاع به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / ertefaa' /

    height, highness, elevation, upward, stature, distance, tallness, loftiness

    height

    highness

    elevation

    upward

    stature

    distance

    tallness

    loftiness

    بلندی

    قله در ارتفاع ده‌هزار متری (از سطح دریا) قرار دارد.

    The summit is at an elevation of ten thousand meters.

    ارتفاع سرگیجه‌آور

    a giddy height

    اسم
    فونتیک فارسی / ertefaa' /

    height (of the sun or a star), elevation

    height

    elevation

    بلندی خورشید یا ستاره‌ای از سطح افق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    ارتفاع خورشید در ظهر معمولاً در بالاترین نقطه‌ی خود است.

    The height of the sun at noon is typically at its peak.

    نجوم‌دانان ارتفاع ستاره‌ها را نسبت به افق اندازه‌گیری می‌کنند.

    Astronomers measure the height of stars in relation to the horizon.

    اسم
    فونتیک فارسی / ertefaa' /

    ریاضی هندسه altitude

    altitude

    فاصله‌ی عمودی از یک نقطه (معمولاً یک رأس) به یک خط

    ارتفاع مثلث برای محاسبه‌ی مساحت آن ضروری است.

    The altitude of a triangle is essential for calculating its area.

    در هندسه، ارتفاع فاصله‌ی عمودی از پایه تا رأس مقابل است.

    In geometry, the altitude is the perpendicular distance from the base to the opposite vertex.

    اسم
    فونتیک فارسی / ertefaa' /

    height

    height

    جای مرتفع

    او به ارتفاع شش فوت رسید.

    She reached a height of six feet.

    در این ارتفاع، هوا رقیق‌تر می‌شود.

    At this height, the air becomes thinner.

    اسم
    فونتیک فارسی / ertefaa' /

    pitch

    pitch

    مقدار بسامد صدا

    می‌توانستم صدای زنگ تلفن را با ارتفاع بلند بشنوم.

    I could hear the high pitch of the ringing phone.

    ارتفاع بلند می‌تواند برای گوش‌ها ناخوشایند باشد.

    A loud pitch can be uncomfortable for the ears.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ارتفاع

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اوج بالا بلندی رفعت فراز
    مترادف:
    حاصل خراج

    سوال‌های رایج ارتفاع

    ارتفاع به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ارتفاع» در زبان انگلیسی به "height" ترجمه می‌شود و به فاصله عمودی یا اندازه‌ای گفته می‌شود که از پایین‌ترین نقطه تا بالاترین نقطه یک جسم، مکان یا فرد اندازه‌گیری می‌شود. ارتفاع معمولاً برای توصیف بلندی افراد، ساختمان‌ها، کوه‌ها، اشیاء و هر چیز دیگری که دارای بعد عمودی باشد به کار می‌رود.

    در فیزیک و مهندسی، ارتفاع یک معیار مهم است که می‌تواند تأثیرات زیادی روی خصوصیات جسم داشته باشد؛ مثلاً ارتفاع یک ساختمان بر استحکام سازه و نحوه طراحی آن تأثیرگذار است.

    در جغرافیا، ارتفاع زمین نسبت به سطح دریا یا نقاط مرجع دیگر اهمیت زیادی دارد و به تعیین نوع اقلیم، پوشش گیاهی و آب‌وهوای منطقه کمک می‌کند.

    ارتفاع بدن انسان نیز یکی از ویژگی‌های مهم است که در پزشکی، ورزش و علوم انسانی مورد بررسی قرار می‌گیرد. ارتفاع افراد معمولاً به سانتی‌متر یا متر اندازه‌گیری می‌شود و در تعیین شاخص‌هایی مانند شاخص توده بدنی (BMI) نقش دارد.

    در کاربردهای روزمره، وقتی درباره ارتفاع صحبت می‌کنیم، ممکن است به قد یک شخص، بلندی یک ساختمان یا ارتفاع یک شیء اشاره کنیم. همچنین در ورزش‌هایی مانند بسکتبال یا والیبال، ارتفاع بازیکنان اهمیت زیادی دارد و معمولاً افرادی که قد بلندتری دارند، در این رشته‌ها مزیت دارند.

    ارجاع به لغت ارتفاع

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ارتفاع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ارتفاع

    لغات نزدیک ارتفاع

    • - ارتعاش کننده
    • - ارتعاشی
    • - ارتفاع
    • - ارتفاع آب
    • - ارتفاع ابر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.