آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

ارضا کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / erzaa kardan /

to gratify, to slake, to satisfy, to appease, to please, to content, to assuage, to fulfil, to pander, to cater

to gratify

to slake

to satisfy

to appease

to please

to content

to assuage

to fulfil

to pander

to cater

راضی کردن، خشنود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

شهوات خود را ارضا کردن

to gratify one's lusts

خواسته‌ی طبیعی خود را ارضا کردن

to satisfy one's natural urges

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ارضا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ارضا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ارضا کردن

لغات نزدیک ارضا کردن

پیشنهاد بهبود معانی