فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

باتری به انگلیسی

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: باطری

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قوه

فونتیک فارسی

baatri
اسم

battery, cell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

باتری خالی

a dead battery

باتری شارژشده

a charged battery

نمونه‌جمله‌های بیشتر

باتری گوشی من در حال تمام شدن است.

The battery in my phone is about to run out.

کشو پر از باتری، خودکار و خرت‌وپرت‌های دیگر بود.

The drawer was filled with batteries, pens, and other etceteras.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد باتری

  1. مترادف:
    پیل قوه
  1. مترادف:
    آکومولاتور انباره

ارجاع به لغت باتری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «باتری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باتری

لغات نزدیک باتری

پیشنهاد بهبود معانی