آخرین به‌روزرسانی:

بارگاه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

محل رخصت و اجازه

فونتیک فارسی

baargaah
اسم

court, audience hall

بارگاه تازه‌تعمیرشده

the newly renovated audience hall

دیوارهای بارگاه با نقشینه‌های زیبا زینت داده شده بود.

The walls of the audience hall were adorned with beautiful tapestries.

محل توقف موقت کوهنوردان در کوه

فونتیک فارسی

baargaah
اسم

mountain climbers camp or rest area or shelter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

بارگاه پر از چادر و ادوات بود.

The mountain climbers camp was filled with tents and gear.

بارگاه محلی امن و راحت را برای استراحت کوهنوردان فراهم کرده بود.

The mountain climbers camp provided a safe and comfortable place for climbers to rest.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بارگاه

  1. مترادف:
    ایوان باره سراپرده صفه
  1. مترادف:
    دربار درگاه
  1. مترادف:
    مقبره آستانه بارگه

ارجاع به لغت بارگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بارگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بارگاه

لغات نزدیک بارگاه

پیشنهاد بهبود معانی