آخرین به‌روزرسانی:

بازدهی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / baazdehi /

restitution, restoration, surrender, giving back, reimbursement

بازپس‌دهی

دادگاه دستور بازدهی خسارات وارده توسط متهم را صادر کرد.

The court ordered restitution for the damages caused by the defendant.

دولت خواستار بازدهی دارایی‌های سرقت‌شده شد.

The government demanded the surrender of stolen assets.

اسم
فونتیک فارسی / baazdehi /

efficiency, output, yield

حاصل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

ما باید بر روی بازدهی تمرکز کنیم تا حداکثر خروجی را داشته باشیم.

We need to focus on efficiency to maximize our output.

افزایش سرمایه‌گذاری در بازارهای نوظهور می‌تواند بازدهی بالایی به همراه داشته باشد.

Increased exposure to emerging markets can yield high returns.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازدهی

  1. مترادف:
    حاصل راندمان

ارجاع به لغت بازدهی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازدهی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازدهی

لغات نزدیک بازدهی

پیشنهاد بهبود معانی