با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

بانمک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • شوخ، جذاب
  • فونتیک فارسی

    baanamak
  • صفت
    funny, comical, cute, pretty, winsome
    • - خواهرش خیلی خوشگل نیست؛ ولی بانمک است.

    • - His sister is cute though not really beautiful.
    • - پسر بانمکی دارید.

    • - You have a cute son.
  • مجازی salty
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بانمک

ارجاع به لغت بانمک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بانمک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بانمک

پیشنهاد بهبود معانی