۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

سرد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sard /

cold, chill, cool, chilly, frosty, unheated, wintry, heatless, nipping, icy, brumal, hyperborean

دارای دمای کم

او در هوای سرد سوزدار، لخت بیرون رفت.

He went out naked in the bitter cold.

باد سرد چشم‌های آن‌ها را تار کرد.

The cold wind bleared their eyes.

صفت
فونتیک فارسی / sard /

unfriendly, cool, cool hearted, impersonal, tepid, standoffish, matter-of-fact, remote, distant, aloof

(مجازی) بدون احساس و عاطفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ناگهان سرد و بی‌اعتنا شد.

suddenly she became aloof.

شخصیت سرد

a cold personality

sexless

از نظر جنسی

fresh

از نظر جنسی

frigid, snappy

از نظر جنسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرد

  1. مترادف:
    بارد خنک یخ
    متضاد:
    گرم

ارجاع به لغت سرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرد

لغات نزدیک سرد

پیشنهاد بهبود معانی