آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    سرد به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / sard /

    cold, chill, cool, chilly, frosty, unheated, wintry, heatless, nipping, icy, brumal, hyperborean

    cold

    chill

    cool

    chilly

    frosty

    unheated

    wintry

    heatless

    nipping

    icy

    brumal

    hyperborean

    دارای دمای کم

    او در هوای سرد سوزدار، لخت بیرون رفت.

    He went out naked in the bitter cold.

    باد سرد چشم‌های آن‌ها را تار کرد.

    The cold wind bleared their eyes.

    صفت
    فونتیک فارسی / sard /

    unfriendly, cool, cool hearted, impersonal, tepid, standoffish, matter-of-fact, remote, distant, aloof

    unfriendly

    cool

    cool hearted

    impersonal

    tepid

    standoffish

    matter-of-fact

    remote

    distant

    aloof

    (مجازی) بدون احساس و عاطفه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    ناگهان سرد و بی‌اعتنا شد.

    suddenly she became aloof.

    شخصیت سرد

    a cold personality

    sexless

    sexless

    از نظر جنسی

    fresh

    fresh

    از نظر جنسی

    frigid, snappy

    frigid

    snappy

    از نظر جنسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سرد

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بارد خنک یخ
    متضاد:
    گرم

    سوال‌های رایج سرد

    سرد به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «سرد» در زبان انگلیسی به «cold» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «سرد» به حالتی از دما اشاره دارد که در آن حرارت یک جسم یا محیط پایین‌تر از حد معمول یا مطلوب است. این اصطلاح می‌تواند به دمای هوای محیط، دمای بدن یا دمای اشیاء اشاره کند و در زندگی روزمره کاربردهای فراوانی دارد. سردی معمولاً با احساس ناخوشایند و کاهش فعالیت‌های بیولوژیکی یا شیمیایی همراه است، به همین دلیل انسان‌ها و بسیاری از موجودات زنده به دنبال حفظ گرما و مقابله با سرما هستند.

    از دیدگاه علمی، سردی مربوط به کاهش انرژی حرارتی ذرات ماده است. در دمای سرد، حرکت مولکول‌ها کندتر شده و انرژی جنبشی کاهش می‌یابد. این حالت در طبیعت به شکل فصول سرد سال، مناطق قطبی یا شب‌های سرد دیده می‌شود و تأثیر زیادی بر زیست‌بوم‌ها و فعالیت‌های انسان دارد. موجودات زنده برای سازگاری با شرایط سرد، سازوکارهای فیزیولوژیکی و رفتاری خاصی توسعه داده‌اند، مانند خزیدن به لانه، افزایش ضخامت پوشش بدن یا تغییر در الگوی تغذیه.

    از نظر روانی و ادبی، «سرد» به طور استعاری نیز به احساساتی مانند بی‌تفاوتی، فاصله، انزوا یا سردی روابط انسانی اشاره دارد. وقتی گفته می‌شود رفتار یا برخورد کسی سرد است، معمولاً منظور عدم ابراز احساسات، کمبود محبت یا فاصله‌گیری عاطفی است. این مفهوم در ادبیات و هنر بارها به کار رفته تا حالت‌های درونی شخصیت‌ها یا فضای داستان را به تصویر بکشد.

    از منظر کاربردهای روزمره، «سرد» می‌تواند به شرایط مختلفی اطلاق شود؛ از سردی هوا و محیط، سردی نوشیدنی‌ها و غذاها گرفته تا سردی بدن در هنگام بیماری یا خستگی. در پزشکی، کاهش دمای بدن به زیر حد نرمال ممکن است نشانه‌ی مشکلات جدی باشد و نیازمند مراقبت فوری است. همچنین، سردی غذا یا نوشیدنی‌ها به عنوان یک ویژگی مطلوب در برخی موارد مانند نوشیدنی‌های خنک یا دسرها محسوب می‌شود.

    مفهوم «سرد» بخشی از تجربه انسانی و طبیعی ما است که با وجود جنبه‌های ناخوشایند آن، نقش مهمی در تعادل زیستی و فرهنگی دارد. شناخت دقیق این مفهوم و تفاوت‌های آن با دیگر حالت‌های دمایی، به ما کمک می‌کند تا بهتر بتوانیم با محیط اطراف خود سازگار شویم و آن را در ابعاد مختلف زندگی درک کنیم.

    ارجاع به لغت سرد

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرد

    لغات نزدیک سرد

    • - سرخی و طراوت پوست انسان
    • - سرخیل
    • - سرد
    • - سرد داری
    • - سرد داری کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.