forgiving, exorable, merciful, placeable, magnanimous, forbearing, pitying
خداوند بخشنده و مهربان است.
God is merciful and kind.
پدرم مردی مهربان و بخشنده بود.
My father was a kind and forgiving man.
generous, bountiful, liberal, bounteous, donator, charitable, munificent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با وجود فقر بسیار بخشندهاند.
They are so generous although they are poor.
دستان بخشنده
bounteous hands
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بخشنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بخشنده