miserable, woebegone, forlorn, ill-starred, abject, unhappy, unfortunate, unlucky, ill-fated, hapless, downfallen, wretched, luckless
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زن بدبخت سرباز کشتهشده
the wretched wife of the slain soldier
او مردی بدبخت و تنها بود.
He was a lonely, miserable man.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بدبخت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدبخت