امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بدبخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بیچاره، فلک‌زده

فونتیک فارسی

badbakht
صفت
miserable, woebegone, forlorn, ill-starred, abject, unhappy, unfortunate, unlucky, ill-fated, hapless, downfallen, wretched, luckless

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- زن بدبخت سرباز کشته‌شده

- the wretched wife of the slain soldier

- او مردی بدبخت و تنها بود.

- He was a lonely, miserable man.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدبخت

  1. مترادف:
    بخت‌برگشته بداختر بداقبال بدطالع بدعاقبت بی‌طالع پیشانی‌سیاه ستاره‌سوخته سیاه‌بخت سیاه‌روز سیه‌روز شوربخت فلک‌زده مدبر نگون‌بخت وارون‌بخت مفلوک شوریده‌بخت
    متضاد:
    اقبالمند خوش‌اقبال طالع‌دار خوش‌شانس خوش‌بخت نیک‌بخت

ارجاع به لغت بدبخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدبخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدبخت

لغات نزدیک بدبخت

پیشنهاد بهبود معانی